عزازیل

عزازیل

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

اعتراض فرنگی

يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۱۲ ق.ظ

اتوبوس مثل همیشه کنار سرویس بهداشتی توقف کرد.

من هیچ‌گاه از آن استفاده نمی‌کردم،اما این‌بار نتوانستم.

به سراغش رفتم.

برام جالب بود،روی دیوارهاش جملاتی نگارش شده بود،

که بویی اعتراض می‌داد.

اعتراض به سیاست،اجتماع و...

اما چرا این‌جا...

جایی که انسان بی‌فایده‌هاش را به دور می‌اندازد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۰۱
عزازیل

نظرات  (۱)

داداش این فسقلی جات ت رو بزار کنار و برو بچسب به داستانِ "شعیب"ت. نمی خوایی که این بابا هم به وضعیتِ "امید"ِ شهرِ نوِ من دچار بشه؟ هان؟ ... بچسب و ول ش نکن. با همه ی سختی ای که می دونم داره و با همه ی دردی که به آدم منتقل می کنه. حتی اگه بد شه هم بد نیست. اما بنویس. همین. 
پاسخ:
شعیب ما هم شد مثل امید تو برادر.درد داستان قلم‌ام را ازم نگرفت این مردم گرفتن.
دیگه کسی از این مردم حرفی از جنس شعیب و امید نمی‌خواد.
این منو خفه کرده....
تو رو نمی‌دونم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی