جدی بگیرید!!!
مشکلات فیلم کوتاه در ایران را جدی بگیرید،فیلم کوتاه بخشی از سینما است که در ایران اصلا جدی گرفته نمیشه و فیلم کوتاه سازان با مشکلات بسیاری مواجه هستند.مثلا حضور نداشتن قشر عام مردم به عنوان مخاطب باعث شده ساخت فیلم کوتاه یا برای جشنواره باشد یا برای محفلها،خوب این امر سوژهها و ایدههای ساخت رو محدود و به سمت و سوی خاص میکشد و این باور را جا میاندازه که فیلم کوتاه نمیتواند مخاطب به سینما بکشد.که بهنظر من این بزرگترین جفای است که به فیلم کوتاه میشود چون واقعا فیلم کوتاههای هستند که باعث به وجد آمد مخاطب شده و بسیار بر آنهاتاثیر گذاشته،باید در نظر داشته باشیم تا وقتی گیشهای مناسب برای فیلم کوتاه وجود نداشته باشد توانمندی فیلم کوتاه در عرصه هنر و فرهنگ نمایان نهخواهد شد.پس باید در ابتدا بستر ارتباط مخاطب با این فیلمها ایجاد کنیم،البته ما در هر زمینه هنری باید این بستر را داشته باشیم.در نهایت هم با جشنوارههای هدفمند محدوده سوژهها و ایدههای ساخت فیلم کوتاه را از این سمت و سوی خاص و بسته خارج کنیم.
مشکل دیگری که فیلم کوتاه با آن مواجه است سطح شناخت پایین کارگردانها از مبانی و اصول تکنیک ساخت فیلم کوتاه است،مشکل اینجا است که فیلم کوتاه سازان اکثرا تحصیل کرده رشته سینما در دانشگاه هستند یا حداقل در یکی از این موسسات فیلم سازی دوره دیدهاند خوب متاسفانه در کشور ما دروههای آموزشی سینما تفکیک نشده است و تمام این دورهها بر اصول فیلم سینمای سازی بنا شده است،که باید بگویم در اکثر دنیا این گونه نیست،جای خواندم رشته سینما در آمریکا پنج رشته جدا از هم است.حالا فکر کنید این فیلم سازان تمام اطلاعاتی که دارند بر اساس مبانی سینمایی است و پیاده کردن این الگو در فیلمهای کوتاه چه مسائلی با خود به همراه دارد و چه ایدههای نابی که بهخاطر این مشکلات به هدر میروند و این عدم موفقیت فیلم کوتاه سازان موجب چه پیامدهای میشود.
به طور مثال فیلم کوتاه میتینگ ساخته آقای ربیعی که به تازهگی مطرح شده است دچار همین مشکل است.ایده و فیلمنامه کار بسیار عالی است ولی متاسفانه وقتی کار را میبینید دچار ابهام میشوید که تمام ارزش این کار را از بین میبرد.در ساختار این کار به شدت فرم گرایی اتفاق افتاده که باعث ابهام و ناهماهنگی داستان با تصویر شده و باعث میشود در انتها تماشای کار به خودتان بد و بیراه بگویید.
در کار مشخص است که اولین عنصر ساخت فیلم کوتاه را بهطور کل فراموش شده است،چون اصلا عنصر زمان و بیان ساده تصویری را در کار وجود ندارد. آقای ربیعی با این که تجربهی خوبی در این عرصه دارد اما اصلا شناخت مناسبی از فیلم کوتاه ندارد و هر چه میداند از سر تجربه است.
برای این مشکل هم فقط وفقط یک راهحل وجود دارد،آن هم اصلاح چارتهای تحصیلات تکمیلی هنر میباشد.کشور ما کم کم ۵۰ تا از رشتههای اصلی حوزه هنر را در دانشگاههای خود ندارد و باید منابع اصلی تدریس رشتههای هنر هم به روز رسانی شود.بهطور مثال درس مکاتب ادبی،هنوز که هنوز جلسه آخر میرسید به مکاتب هنری قرن بیستم که تو یک جلسه یک قرن توضیح داده میشود،به گذریم از این پانزده سال قرن بیست و یک که انگار اتفاق ادبی مهمی نه داشته.
در پایان کافیه یک نگاه به ده ساله اخیر فیلم کوتاه آمریکا انجام به دهید تا متوجه تاثیر گذاری این آثار در پوسته فرهنگ آمریکا شوید وآن وقت است که ارزش فیلم کوتاه را خواهید فهمید.
عزازیل زمستان ۹۳